شكارچيان بهترين پيروانند نيچه مي گفت: شكارچيان بهترين پيروانند، و درست مي گفت. شكارچي به قصد گرفتن و كشتن شكار خود در كمينش مي نشيند، او را رصد مي كند، سر در پي اش مي نهد، كوچك ترين حركات و سكنات و تك وپوي او را زير نظر مي گيرد، اگر رو به فراز نهاد به فراز مي نهد و اگر سراشيبي را در پيش گرفت سراشيبي را در پيش مي گيرد، اگر به راست پيچيد به راست مي پيچد، اگر به چپ پيچيد به چپ مي پيچد، اگر ايستاد مي ايستد و اگر به راه افتاد به راه مي افتد. اگر شتاب كرد مي شتابد و اگر كندي كرد كندي مي كند و... و ناگهان به خود مي آيد و مي بيند كه در واقع خود شكار طعمه خود شده است و اگر چه در آغاز، قصد جان شكار خود را كرده بود، سرانجام بهترين دنباله رو و پيرو او شده است.

 اين ماجرا در ساحت مناسبات اجتماعي انسان ها نيز عيناً تكرارشدني است. قصد نقد و بلكه انتقاد و عيب جويي و تخفيف قدر و فرو كوفتن متفكري را داري و به اين نيت همه آثار مكتوب و غيرمكتوب او را جست وجو و كندوكاو مي كني و هيچ نوشته و ترجمه و گفت وگو و مصاحبه و مناظره و اظهارنظر او را فرو نمي گذاري و در گفتار و نوشتار او نهايت تحقيق و تامل و مطالعه و تفكر را در كار مي آوري تا به بهترين صورت، فرو بكوبي اش و ناگهان خود را در حالي مي يابي كه بخشي چشمگير از آرا و نظرات او را پذيرفته و در ذهن و ضمير خود نشانده اي.

عين اين داستان پس از انقلاب پيش آمد. حوزه هاي علوم ديني و مدرسان و معلمان و محققان و متفكران اين حوزه ها خود را صاحب رسالتي احساس كردند و آن غرب شناسي براي غرب ستيزي بود. براي اينكه از عهده اين رسالت برآيند از سويي به آموختن زبان انگليسي، تاريخ انديشه غرب و به ويژه تاريخ فلسفه غرب، الهيات مسيحي، علوم تجربي انساني مانند جامعه شناسي، اقتصاد و سياست و  اديان و مذاهب غيراسلام شيعي، جنبش هاي ديني جديد، هنر و ادبيات جديد غرب و... پرداختند و از سوي ديگر خود را به پيچيده ترين و پيشرفته ترين دست افزارهاي ارتباطي بشر اين روزگار از جمله رايانه و شبكه تبادلات اطلاعاتي جهاني، مجهز و مسلح كرده اند.

همه اينها و امثال اينها البته به قصد آنكه غرب را كه دشمن خود مي پنداشتند، بشناسند تا به بهترين و موثرترين وجه با او بستيزند و از پايش در افكنند. اما به گفته شاعر عرب: و ليس كل ما يتمني المر يدركه / تجري الرياح بها لاتشتهي السفن (آدمي به هر چه در سر هوايش را دارد نمي رسد / گاهي باد در خلاف جهت كشتي مي وزد) يعني گاه هست كه نتيجه كار با هدف كننده آن كار انطباق نمي يابد و چنين شد. اينك در حوزه هاي علميه بخش چشمگيري از طلاب علوم ديني و روحانيون، خود كمابيش به فرهنگ و تمدن غرب ميل و گرايش يافته اند.

استاد مصطفی ملکیان

http://neeloofar.org