"باور" هایم به مسلخ "تردید" میروند این روزها !

سخت است آن زمان که گامهایت را بی "محاسبه" و "استوار" ، به "خیال" اینکه به زمین میرسد

،برداری و.........

"آب" از آب در آید و تو در اعماق فرو روی

ولی "غرق شدن" نرنجاندت ،

غصه بخوری به "سادگی"ات! ، به "بازیچه" شدنت !،  به "ایمان" دروغین و به "اعتقاد" باطلت !

بی "باور"م این روزها !

دیگر حتی طلب "دعا" نیز ندارم!

"در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره آهسته روح را در انزوا می‌خورد و می‌تراشد. اين دردها را

نمی‌شود به کسی اظهار کرد......."