سراومد زمستون، شکفته بهارون

گل سرخ خورشيد باز اومد و شب شد گريزون

کوهها لاله زارن، لاله‌ها بيدارن

تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو ميکارن

توی کوهستون، دلش بيداره

تفنگ و گل و گندم داره مياره

توی سينه‌اش جان جان جان

يه جنگل ستاره داره، جان جان، يه جنگل ستاره داره

سراومد زمستون، شکفته بهارون

گل سرخ خورشيد باز اومد و شب شد گريزون

لبش خنده نور

دلش شعله شور

صداش چشمه و يادش آهوی جنگل دور

 توی کوهستون، دلش بيداره

تفنگ و گل و گندم داره مياره

توی سينه‌اش جان جان جان يه جنگل ستاره داره،

جان جان، يه جنگل ستاره داره

 


* ديشب يک خواب عجيب ديدم ، ياد سيد افتادم