واژه هاي وارونه
هيچي سر جاي خودش نيست....
تلويزيون "دانشگاه" است
دانشگاه "کارخانه آدم سازي" است
شهر ما "خانه " ماست
دارايي "فقر" است
فقر "ثروت" است
مدرک "کاغذ پاره " است
مسجد "سنگر" است
سياست ما عين "ديانت" ماست......
...کاش هر چيزي سر جاي خودش بود...
....کاش
من ار زانکه گردم به مستی هلاک /به آیین مستان بریدم به خاک /به آب خرابات غسلم دهید/پس آنگاه بر دوش مستم نهید/به تابوتی از چوب تاکم کنید/به راه خرابات خاکم کنید/مریزید بر گور من جز شراب/میارید در ماتمم جز رباب/مبادا عزیزان که در مرگ من/بنالد به جز مطرب و چنگ زن/تو خود حافظا سر ز مستی متاب/که سلطان نخواهد خراج از خراب