فرقون حک رو بردار ! هیشکی نمونه بیکار !

قانون اینجا اینه ، قبل خروسا بیدار !

 باید همیشه دود کنه ، دودکش کوره پز خونه
هر کسی کم کاری کنه ، اضافه کاری مهمونه

آجرپز کوچیک ما ، هش تا خزون رو دیده بود
 جای گچ و تخته سیاه به خاک رس رسیده بود
قالبای چهارتایی تو دست اون ، جا نمی شد
 مثل ستاره دختری تو دنیا پیدا نمی شد
 جز یه مادربزرگ پیر همدم دیگه یی نداشت
از سر صب تا بوق سگ ، آجر تو کوره ها می ذاشت
 شبا توی آلونکش رؤیاهای قشنگ می دید
 خواب کلاس مدرسه ، خواب توپ سه رنگ می دید
 اما صبا تو گوش او صدای آدم بده بود
 به جای زنگ مدرسه ، دوباره اون عربده بود :

باید همیشه دودکنه دودکش کوره پز خونه
 هر کسی کم کاری کنه اضافه کاری مهمونه

 یه روز سرد ، تنگه غروب ، گریه امانش رو برید
 قصه ی ناتموم اون ، به برگ آخرش رسید
 خسته بود از آجر و خاک ، خسته بود از خواب دروغ
 کارگر قشنگ ما ، حسابی غمگین شده بود
 اون قالب چهارتایی انگاری سنگین شده بود
 وقتی می خواس آجرا رو تو کوره جا سازی کنه
 حس کرد یکی هولش می ده می خواد با اون بازی کنه
 گریه چشاش رو بسته بود آجر و پیش پاش ندید
 تو کوره افتاد و یه نور تا آسمون تتق کشید

ستاره رفته آسمون با دود کوره پزخونه
اضافه کاری نداره ، از چش دنیا پنهونه
مادربزرگ! بگیر بخواب ! چه وقت بی قراریه ؟
امشب منتظر نباش ! شاید اضافه کاریه !
ای ! آدما ! گوش نکنین ! قصه ی ما کرکریه !

تو خونه راحت بخوابین! دیوارتون آجریه !



*یغما گلرویی