منحني نرمال در علم آمار رو نميدونم چقدر ميشناسيد؟....منحنی نرمال، توزیع طبیعی یک متغیر تو جامعه است که بیشترین تراکم در وسط منحنی قرار ميگيره.....انتهاي شيبهاي سمت راست و چپ منحني نرمال(مثلا بالاتر و پايين تر از 3± ) نواحي غير نرمال حساب ميشن.......

این منحنی خواص جالبی داره  از اون جمله اينکه نسبت به محور عمودی متقارنه، يعني نصف مساحت زیر منحنی بيشتراز متوسط و نصف ديگه کمتر از متوسط قرار داره  و اینکه هرقدر از طرفین به مرکز مختصات نزدیک می شيم احتمال وقوع بیشتر ميشه....دانشمندان اغلب برای مدل کردن متغیرهای تصادفی که با رفتاراونا آشنایی ندارن، از این تابع استفاده می کنند. مثلا تو یک امتحان درسی نمرات دانش آموزان اغلب اطراف میانگین بیشتر ميشه..... و هر چه به سمت نمرات بالا یا پایین پیش برویم تعداد افرادی که این نمرات را گرفته اند کمتر می شن.....

ميخوام از همين منحني استفاده کنم و بگم به نظر من توزيع متغيرهايي مثل وزن و قد و هوش و استعداد وزيبايي و ادراک  و ميزان انسانيت و دينداري و ثروت و فقر و .....نرماله.

بر اساس منحني نرمال جامعه رو ميشه به سه دسته تقسيم کرد....دسته متوسطين يا نرمالها ....و دسته غير نرمال ها که خودشون به دو دسته تقسيم ميشن....نخبگان(يعني اونايي که بالاتر از نقطه متوسط و ناحيه نرمال هستن) ....و پخمگان (يعني اونايي که پايين تر از نقطه متوسط و ناحيه نرمال هستن).... 

 اکثريت مردم در هر جامعه اي رو متوسطين تشکيل ميدن....وچون اينطوره ، انتظارات متوسطي هم دارند از هر چيز.... از حکومتها و اديان و پيامبران و زندگي و حتي از خودشون و خدا....و اين فرآيند البته دو طرفه است...يعني حکومت و دين و پيامبر و خدا هم انتظار متوسطي(يا در حد وسع) از اونا داره....

 اين منحني ميتونه درسهاي زيادي براي حاکمان جوامع هم داشته باشه... ، اينکه نبايد  و نميشه  بدنبال ساختن ابر انسان و بهشت بر روي زمين باشند.....دستورات و برنامه ها و سياستهاشون بايد حال متوسطين جامعه رو در نظر بگيره (چون در اکثريت هستند) ...و اينکه جامعه چون تو دست متوسطهاست و تصميمات اونها آميخته با خطاست....پس بايد به روشي براي تصميم گيري دست پيدا کنند که ميزان خطاي جمعي رو به حداقل برسونه و اون روش دموکراسي يا استفاده از ظرفيتهاي فکري و عقلي اکثريت مردم (خرد جمعي) براي انجام اموره....از اونطرف نخبه ها  بواسطه عقل و هوش و تدبيري که دارند خودشون مسيرشون رو پيدا ميکنند  و اصلا مسير سازي ميکنند براي نرمال ها.....افراد متوسط و عادي همين که نان جويني داشته باشند و شکمي سير و نماز پيشين و پسين را سر وقت بجا بياورند ، خرسندشان ميکند ....

به نظر من همين رويکرد رو پيامبران هم در مواجهه با مردم داشتند...با واژگاني همه فهم ، مقولات پيچيده فکري و فلسفي رو مطرح کردند و تکاليف حداقلي رو از اونا خواستند....شايد منظور  قرآن از اصحاب يمين ، همين افراد متوسط باشه....اعتکاف و چله نشيني و روزه سکوت و انجام اعمال مخصوص هر روز و هر ماه  ، تکليف اونهايي است که تو دسته نخبگان قرار ميگيرند...که متاسفانه تو مملکت ما اين دسته از انتظارت حداکثري از دين و دينداري از، از عموم مردم (متوسطين) انتظار ميره.. و به همين دليل تبديل شده به وضعيتي که امروز داره...اعتکاف تبديل شده به يک شو ....و احتمالا دريچه اي براي فرار از مدرسه و دانشگاه و اداره....مثل اينه که بچه هاي اول دبستان رو ببري  کلاس دبيرستاني ها ....خوب طبيعيه که چون چيزي از اون مطالب سر در نميارن شروع ميکنن به بازيگوشي و بازي.....

فاجعه اما  زماني رخ ميده که افرادي با توان فکري و عملي  متوسط و زير متوسط ،  بر زمام امور علمي و ديني و مديريتي قرار بگيرند.....و ادعاي نخبگي و جزو خواص بودن و بصير بودن بکنند....اونوقته که اون جامعه به معناي واقعي کلمه خاک بر سر ميشه و جان بر لب.....اگر بر دهان نخبگان يک جامعه لگام زده باشند و پخمگان همان جامعه ميدان داري کنند ...آن جامعه نرمال نيست....غير نرمال است ...مريض است....ناعادلانه است....


 * من نميگم خدا،پيامبران يا حکام براي نخبگان برنامه يا سخني ندارنديا نبايد داشته باشند...با اونها هم حرف دارن ولي به ميزان استعداد و قدرتي که در نخبه ها هست به همون ميزان با هاشون کمتر حرف زده شده و بيشتر به آنها اشارت شده است.

** اينکه من ميگويم متوسطها يا افراد عادي ويا کلماتي از اين جنس....اصلا منظورم تحقير يا تخفيف آدمها نيست...