سمیه توحید لو را بیش از یک دهه هست که میشناسم ......دختری که در عین پایبندی به ارزشهای دینی و ملی و اخلاقی از درس و بحث و از مبارزه و کنش گری سیاسی و دخالت در سرنوشت خود و جامعه اش دست برنداشته است....امروز خبر دار شدم که سمیه بخاطر عضویت در پویش ۸۸ -گروهی که به ستاد جوانان حامی خاتمی و موسوی مشهور است- در زندان شلاق خورده است ....و این موضوع مصادف است با فساد مالی ۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ میلیارد تومانی در دولت عدالت گستر و مهرورز.....و داستان همیشگی کی بود کی بود من نبودم......سمیه ها بخاطر اعتقادات و باورهایشان باید حبس بکشند و شلاق بخورند و رجاله ها و رمال ها و جاهل ها و بی ریشه ها باید آزاد باشند و بخورند و بکشند.....

سرت رو بالا بگير خانم توحيدلو ، پايان شب سيه، سپيد است.....آخرين مطلب درج شده در سايت خانم توحيد لو رو براتون ميذارم: 

"...خوشحال باش. قصدت تحقیر بود. اعتراف می کنم احساس تحقیر شدگی تمام وجودم را سوزاند. آنقدر که گمان نبرم که تکرار شدنی باشد.

بالاخره تتمه آن انشای بلند بالا تعزیرش برایت ماند.

برای من چه ماند؟ همان آیات ِ همیشه . جلوی رویت تفال زدم و خواندمش. زیر فشار . همان که ساحران سحرشان را افکندند و تنها خدا به موسی می گوید تو چوبدستی خود را بیانداز و نترس !‌

شیرینی آیه را وقتی درگیر سحرت بودی و ریسمان های ساحری را در دست داشتی نمی توانستی بچشی. هرچند که نه موسایی در کار بود و نه چوبدستی ای ،‌ولی دلی بود که امروز را فراموش نمی کند. هیچوقت.

امروز تحقیر شدم. حتی غرورم شکست. اما بزرگی و کوچکی دست خداست و اوست که هست. اگر نبود که دق می کردیم در این روزها!‌

مختوم شد. اما شد؟....."


*سمیه توحیدلو  یک دی 1357 متولد شده و مهندسي شيمي خوانده. بعد از آن، جامعه‌شناسی! و الان هم دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی است.